جدول جو
جدول جو

معنی کمین زدن - جستجوی لغت در جدول جو

کمین زدن
کمین کردن فتنه بگوشه های دو چشمت نهان شدست آفت بکنجها دهانت کمین زده است. (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخمین زدن
تصویر تخمین زدن
برآورد کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آذین زدن
تصویر آذین زدن
زینت کردن دکانها و بازارها در روزهای جشن و شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمین زدن
تصویر تخمین زدن
انگاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین کردن
تصویر کمین کردن
در جایی پنهان شدن به قصد از پا در آوردن دشمن یا شکار، کمین آوردن، کمین ساختن، کمین گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمین کردن
تصویر کمین کردن
پنهان شدن بقصد کسی یا چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین بردن
تصویر کمین بردن
کمین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمین زدن
تصویر تخمین زدن
Estimate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کمین کردن
تصویر کمین کردن
Ambush, Lurk
دیکشنری فارسی به انگلیسی
zastawiać zasadzki, czaić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
устраивать засаду , подстерегать
دیکشنری فارسی به روسی
влаштовувати засідку , чатувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
tendre une embuscade, guetter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
tendere un agguato, appostarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
overvallen, op de loer liggen
دیکشنری فارسی به هلندی
घात लगाना , छिपना
دیکشنری فارسی به هندی
ประมาณการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
يكمن , تكرّس
دیکشنری فارسی به عربی
매복하다 , 숨어 있다
دیکشنری فارسی به کره ای